شروع فصلی جدید
- شروع و ايجاد دغدغه ی امر به معروف و نهی از منکرم را، مديون دوست خوبم محمد جعفری هستنم. انسان دوست خوب داشته باشد اينگونه به او خير می رساند. همانند زمان انقلاب که يک نفر به واسطه دوستش انقلابی می شد، يا زمان جنگ که بعضی با نصيحت دوستشان رزمنده می شدند. من هم با ارشاد دوستم، قصد آمر به معروف و ناهی از منکرشدن را کردم.
- بارها و بارها در بحث هايم گفته ام که عمده ضعف امت مسلمان را در باب اين واجب فراموش شده، نه در بی سوادی و اطاعلات دينی کم داشتن، که در "جگر نداشتن" می دانم. مومنين ما ترسو هستند. اين را همه می دانند که فلان خاطی را بايد نهی از منکر کرد، ولی باز هم کاری نمی شود. از علمايشان گرفته تا عوامشان. هريک به نوبه خود.
- اسلام "عافيت طلب" مسلمين است که آنان را مرتکب گناه ترک امر به معروف و نهی از منکر کرده است. همانی که امام نوعی از "اسلام آمريکايی" ميدانستش.
- هرچند در کلام بزرگان بيان شده است که اولی ترين مرتبه اين مهم، امر به معروف و نهی از منکر حاکم اسلامی است، اما تا کسی مراتب پايين آن را نتواند انجام دهد، در خلوص و قيام لله بودن مراتب بالای آن بايد شک کند. مَثل ايشان، مَثل "ضدانقلابی های مذهبی" است که در دوران دفاع مقدس، بی تفاوت نسبت به موضوع جنگ، به سلوک شخصی خود مشغول بودند. کسی که نتواند جهاد اصغر کند، حکماً عرضه جهاد اکبر را هم نخواهد داشت.
- از جمله راه های بسیار خوب دعوت به این کار، بیان و انتقال تجربیات امر به معرف و نهی از منکر است. اینکه نمونه های زیادی از امر به معروف و نهی از منکر را بشنویم و ببینیم که هیچ اتفاقی برای عامل آن نیفتاده و چگونه عملش تاثیرگذار بوده است.
- از برادران می خواهم که تجربیات خودشان را برایم بفرستند تا دیگران هم از آن استفاده کنند.
- شنیدن تجربیات دیگران، از راه های موثر در رشد دادن عنصر" شجاعت" است. برای مقابله با دشمن، اگر عنصر شجاعت را در خودمان به وجود نیاوریم، عاقبتمان تسلیم شدن در برابر اوست.
- به قول یکی از بزرگان ما مومن زیاد داریم، اما مومن "کم عرضه".
- بعید است امام زمان(ع) بر روی مومن کم عرضه، برای یاری گرفتن حساب باز کند.
- ترسم آن روز که از قله فرود آید مرد/سیصدو سیزده آدم نتوان پیدا کرد.