«استخري را در نظر بگيريد كه از چند چاه عميق با لولههاي چند اينچي مرتب در آن آب ريخته ميشود، اما استخر پُر نميشود. وقتي نگاه ميكنيد، ميبينيد بدنهي استخر ترك خورده و ته آن سوراخ است؛ هرچه از اين طرف آب ميريزيد، از آن طرف بيرون ميرود؛ به كانالهايي كه شما در نظر گرفتهايد آبياري كنيد، اصلاً آب نميرسد.فساد در جامعه، اينطوري است. فساد مالي، مثل خوره، ايدز و سرطان است؛ بايد با آن مبارزه كرد.»
جملات بالا، مثال مکرر رهبر حکیم انقلاب، در باب فساد اقتصادی و ضرورت مبارزه با آن است. مبارزه با مفاسدی که جدای از بیانات و تذکرات گوناگون ایشان در خصوص آسیب ها و خطرات ظهور آن در نظام سیاسی و اقتصادی کشور، مشخصاً با صدور «فرمان» هشت ماده ای در دوم اریبهشت سال هشتاد، علناً خواستار انجام آن از سران سه قوه - به عنوان سکان داران امور کشور- شدند.
یازده سال از صدور این «فرمان» می گذرد و همانند خیلی از موارد دیگر، مناسبتش که می رسد، عده ای اگر پیدا شوند کاغذهایی را سیاه میکنند، به این امید که لااقل کورسوی دغدغه جنگیدن با مفسدان اقتصادی به خاموشی بدل نشود.
برای تقریب به ذهن، در نظر بگیرید زمانی را که يك از اعضای بدن بيمار ميشود و درد ميگيرد - مثلاً وقتي دندان «فاسد» ميشود - انسان شب خوابش نميبرد. قلب، سالم؛ معده، سالم؛ ريه، سالم؛ جريان خون، سالم؛ اما يك دندانِ «ناسالم» خواب را از انسان ميگيرد. فساد هم چیزی شبیه این است.
امیرالمومنین در بخشی از سفارشات خود به مالک اشتر میفرمایند: «و انّما يؤتي خراب الأرض من اعواز اهلها»؛ ويراني زمين از تنگدستي مردم زمين حاصل ميشود؛ يعني وقتي مردم تنگدست بودند، زمين ويران ميشود. حضرت اين را به عنوان يك نكتهي فلسفي بيان نميكنند؛بلکه به عنوان يك واقعيت اذعان میدارند.
پس از آن ميفرمايند: «و انّما يعوز اهلها». اعواز، باب افعال است؛ اما لازم است: مردم تنگدست ميشوند. حضرت با لامِ تعليل ميفرمايند: «لاشراف انفس الوُلاة علي الجمع»؛ فقر مردم، تقصير «فرمانروايان» است؛ آنها هستند كه موجب فقر مردم ميشوند؛ چون آنچه از ثروت و منافع بهدست ميآيد، براي خودشان ميخواهند؛ اين موجب فقر مردم است.
و در جایی دیگر ميفرمايند: «ما رأيت نعمة موفورة الّا و في جانبها حقّ مضيّع»؛ با مشاهده ثروت انباشته، بدانيد در كنارش حقوق ضايعشده فراواني وجود دارد؛ مظهر اصلي و مصداق عمدهاش همين است كه كارگزاران و مسئولان حكومت، با استفاده از نفوذ و قدرت، به راحتی بتوانند از امكانات عمومي استفاده كنند؛ بانك ها راحت وام بدهند؛ مراكز گوناگون، امكان استفاده از زمين، آب، هوا، تجارت و وارد كردن و صادر كردن را در اختيار آنها بگذارند؛ ناگهان دیده می شود كساني كه دستشان از مال دنيا تا اندكي پيش تهی بود، ثروتهاي گزاف پيدا كردهاند؛ ظاهری «قانوني» هم دارد.
و ده ها و صدها مورد دیگر بر دلیل و ضرورت اهتمام بر این امر- چه عقلی و نقلی - میتوان بیان کرد. فی الواقع از مساله های اصلی این است که اهمیت این پدیده برای مردم، برنامه ریزان اقتصادی و خطرناک تر از آن، سیاسیون کشور، آنچنان که باید روشن نشده است. منظور از روشن نشدن، این است که هنوز نتوانسته به عنوان یک «اصل» کاری، جایگاهی پیدا کند و شاید بتوان بیشتر شبیه امری پسندیده و نقطه مثبت از آن یاد کرد. اگر اصل مبارزه با مفاسد اقتصادی همچون اهمیت به نماز و آداب دینی و مسائلی جاافتاده اصول سیاسی کشور، مثل عدم استعمار خارجی و سلطه بیگانگان بر کشور معرفی می شد، اجرای آن هم در جامعه بسیار موفق تر و راحت تر می بود.
چه باید کرد؟
تهیه طرح مبارزه با فساد اقتصادی، بحث مفصل کارشناسی شده و نظام مندی را می طلبد. تاکید رهبری در پیام هشت ماده ای بیشتر به قوه مجریه و قضاییه است. قوه اجرایی با نظارتى سازمان يافته و دقيق و بىاغماض، از بروز و رشد فسادمالى در دستگاهها پيشگيرى كند، و قوهى قضائيه با استفاده از كارشناسان و قضات قاطع و پاكدامن، مجرم و خائن و عناصر آلوده را از سر راه تعالى كشور بردارد. اما با سپری شدن 11سال از اعلان این مبارزه، به نظر می رسد مورد اساسی مغفول، تبدیل این فریضه به یک «هنجار» و «نقطه قوت» نظام است.
از جمله آسیب های راه، این است که مردم گمان کنند اعلان مفاسد اقتصادی و بنای مبارزه با آن، نشانه ضعف و بی عرضگی نظام و پر فساد بودن حکومت است و از آن سو، اینکه مسئولین امر با چنین فرضی که این کار سبب سلب اعتماد مردم از نظام و سوءاستفاده دشمنان از این موضوع می شود. در حالیکه راه حل، دقیقا عکس این است. باید صادقانه با مردم صحبت کرد و مردم هم مشتاقانه پذیرای آن باشند. چراکه «مطالبه مردمی» و فرهنگ شدن چنین موضوعی در جامعه، خود عامل تسریع در اجرای و هموار شدن ادامه راه آن می باشد.
تقدس سازیهای بی مورد و حیا کردن های نابجا، از جمله تحلیل هایی است که مانع از اجرای صحیح مبارزه با فساد شده است. اینکه چنین باوری تبلیغ شود که در میان مسئولین و مدیران مملکتی، انسان کج دستی وجود ندارد و مردم انتظار داشته باشند که هرمورد خلافکار در میان کارگزاران حکومت، نشانه بی کفایتی نظام است. چطور موقعی که به صراحت در جای جای قرآن خطر حضور منافقین و دنیاطبان در میان حکومت رسول ا... به شخص پیامبر و مسلمین تذکر داده می شود و به نوعی آن را امری تکراری در حکومت های انبیاء می داند، چنین انتظاری وجود داشته باشد که اگر موردی سوء استفاده کننده از بیت المال در جمهوری اسلامی پیدا شد، سندی بر رد و مبارزه با اصل و مبانی و اندیشه و اهداف آن خواهد بود؟
به عنوان مثال، از جمله عوامل ایجاد فساد، ساختار فرسوده و فساد زا در ادارات و نظام اقتصادی کشور است؛ تعارف نداشته باشیم، راحت به مردم گفته شود که فلان ساختارهای مملکت فسادزاست و فعلاً جایگزینی برای آن نداریم، اما به محض مشاهده دزدی از بیت المال، قاطعانه و علنی با او مبارزه می شود و بنای نظام هم بر همین است.
بنابراین نخستین قدم، فرهنگ سازی «ارزش»بودن امر مبارزه با فساد است. وظیفه ای که از دست همه افراد جامعه، از رهبری و قوای سه گانه و مسئولین، تا رسانه ها و معلمین و پدر ها و مادرها برمی آید. در این شرایط است که می توان به راه افتادن و به سرانجام خوش رسیدن این مبارزه، امید بست.
«مبارزهي با فساد، بسيار جدّي است. من گله كردم و هنوز هم از بعضي دستگاهها گله دارم كه وقتي ما چند سال پيش مسألهي مبارزهي با فساد را مطرح كرديم، به جاي اينكه سينه سپر كنند و به ميدان بيايند و پرچم را در دست بگيرند، توجيههاي سياسي و تعديلهاي غلط و سياستبازانه روي اين مسأله گذاشتند و آن كاري كه بايد بكنند، نكردند».(مقام معظم رهبری- دیدار با مسئولان استان همدان)