متن زیر، دریافتی است.

دیروز توی مترو نشسته بودیم. اگرچه واگن ویژه بانوان بود ولی خب آقایان از واگن کناریش می توانستند آنجا را ببینند. یک خانمی مقنعش کاملاً از سرش در آمده بود. خانمی که کنارش نشسته بود چادری بود و هیچ واکنشی نشان نمی داد. من بعد این دو نفر بی حجاب و چادری نشسته بودم. یعنی اول خانم کشف حجاب کرده بود بعد خانم چادری بعد من.

رو به خانم بی حجاب گفتم: "مقنعه ات را سرت کن". با لحن جدی. گفت "باشه" و با اکراه و تاخیر این کار رو انجام داد. خانم چادری که بین ما نشسته بود رو به من کرد و آهسته گفت فایده ندارد.

گفتم: "شما چرا به ایشون تذکر ندادید؟"

گفت: "آخه بدتر لج می کنند".

گفتم: "مهم این است که ما تکلیف خودمون رو انجام بدیم".

گفت: "تکلیف شرایطی داره از جمله این که باید اثر داشته باشه".

گفتم: "وقتی همه بگن اثر میذاره". و داستان سوره اعراف رو براش گفتم:

وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا ۙ اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا ۖ قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿١٦٤﴾ فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ.

و گروهى از بنى‏اسرائيل [كه در برابر بد كارى‏هاى ديگران ساكت بودند ، به پند دهندگان خيرخواه و دلسوز] گفتند : چرا گروهى را كه خداهلاك كننده آنان يا عذاب كننده آنان به عذابى سخت است ، پند مى‏دهيد ؟ [پند دادن شما كارى نابجاست .] گفتند : براى اينكه در پيشگاه پروردگارمان [نسبت به رفع مسؤوليت خود] حجت و عذر داشته باشيم و شايد آنان [از گناهانشان] بپرهيزند .«164» پس چون پندى را كه به آنان داده شد ، فراموش كردند [در لحظه نزول عذاب] پند دهندگانى كه مردم را از بدى‏ها بازمى‏داشتند ، نجات داديم و آنان را كه ستم كردند(همراه آنان که ساکت بودند) به كيفر آنكه همواره بدكارى و نافرمانى مى‏كردند به عذابى سخت گرفتيم .

بعد گفتم من وظیفه ام رو انجام میدم. روز قیامت خدا درباره امربه معروف و نهی از منکر هم مثل نماز و روزه از من سوال می کنه و من باید بگم تکلیفم رو انجام دادم. بعد هم از مترو پیاده شدم.

پیشنهادم به کسانی که هنوز جرئت نهی از منکر پیدا نکردند اینه که حداقل امر به معروف کنند و حزب اللهی ها را دعوت به نهی از منکر کنند.