یک سوال مبتلا به!
- به دعوت محمع دانشجویان حزب الله، و به بهانه 9 ساله شدن فرمان هشت ماده ای، سعید ابوطالب به علم و صنعت دعوت شد.ابوطالب عقیده اش این بود که مفسدان اقتصادی کاری به احمدی نژاد و هاشمی ندارند. جماعتی هستند که با طرفندهای خودشان، یکهو به وزیری می چسبند، به بدنه دولت و یا هر نهاد دیگری، و کارشان را انجام می دهند. می شود گفت به یکی از حرف های آفا اشاره کرد. که می گفتند افرادی وارد بدنه اجرائی کشور می شوند که هر چند مدیران انسان های خوبی باشند، ولی شیطان هوس آنان را فریب می دهد.
- هنگام پرسش و پاسخ، ابوطالب حاضر به پرسش و پاسخ شفاهی نشد و تنها پرسش های کتبی را جواب می داد، تازه آن را هم خودش باید می خواند، نه مجری جلسه.رئیس بسیج دانشجویی هم در کاغذی نوشت(با این مضمون) که من سوال شفاهی دارم، اگر جرات داری. رفیقمان بالا رفت و درونش را بیرون ریخت. اینکه شما به خاطر دستگیر شدنت در عراق معروف شدی و رای آوردی، یا اینکه بعد از انتخابات چه کردی و قص علی هذا. معلوم بود برادرمان دغدغه مبارزه با مفاسد اقتصادی ندارد. و یا در اولویتش نیست. چراکه به مناسبت سالروز فرمان هشت ماده ای هم که هیچ غلطی نکردند. درد همین است, هی اصرار، هی تحمیل به ولی فقیه که نباید در باب مبارزه با مفاسد حرفی بزنی. آنقدر بی محلی به این حرفت می کنیم تا حرفت لوث شود و دیگر نتوانی کاری بکنی... بگذریم.
- پاسخ ابوطالب هم که مشخص بود، بر خلاف میل دوستان حزب اللهی نظراتش را گفت؛ به احمدی نژاد توپید و به این و آن خودی(!) نیش زد.جالب این جاست که تا بیرون از آمفی تئاتر دوستان داشتند در مورد ولایت فقیه با بنده خدا مباحثه می کردند،(فراموشتان نشود؛ کسانی که برای فرمان رهبری ارزشی قائل نیستند، قرار است از ولایت فقیه دفاع کنند. شبیه رفتار روشنفکران در بعد از انتخابات).
- یک سوال، با جماعتی که عمل و قلم و حرف های بعد از انتخاباتشان نادرست بوده است چه باید کرد؟ امثال ابوطالب و عماد افروغ و ... که در باب عدالت و فرهنگ، حرف های مفیدی دارند را چگونه باید رفتار کرد. عملا کنارشان بگذاریم، به بهانه سقوط، یا اینکه خطایشان را نادیده بگیریم و روز از نو، روزی از نو؟
پ.ن: دوستان ما دارند دعا می کنند. جهت مبارزه با مفاسد اقتصادی صلواتی ختم کنید!